نیمزبانpidginواژههای مصوب فرهنگستانزبانی فاقد گویشور بومی و در مقایسه با دیگر زبانها، دارای دستور و واژگان محدود و ساده، که برای برقراری ارتباط میان افراد مناطقی که گویشورانی با زبانهای مختلف دارند شکل میگیرد
نیمزبانشدهpidginizedواژههای مصوب فرهنگستانساختها یا بخشهایی از یک زبان که تبدیل به نیمزبان شده است
نیمزبانهای گسترشیافتهexpanded pidginsواژههای مصوب فرهنگستاننیمزبانهایی که کاربرد آنها بهعنوان یک زبان کمکی گسترش یابد و مانند یک زبان رسمی در جامعه به کار روند