pitchedدیکشنری انگلیسی به فارسیتنگ، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن، نصب کردن، توپ را زدن، بر پا کردن
pitchedدیکشنری انگلیسی به فارسیتنگ، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن، نصب کردن، توپ را زدن، بر پا کردن
pitchedدیکشنری انگلیسی به فارسیتنگ، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن، نصب کردن، توپ را زدن، بر پا کردن