paddedدیکشنری انگلیسی به فارسیپاشیده شده، لایی گذاشتن، پیاده سفر کردن، قدم زدن، زیر پالگد کردن، بالسشتک زخم بندی، با آب و تاب گفتن، با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن