pointerدیکشنری انگلیسی به فارسیاشاره گر، اشارهگر، عقربه، نشان دهنده، شاهین ترازو، عقربک، اشاره کننده، توصیه مفید، نوعی سگ شکار ی، معلم، نشان گیرنده
اشارهگرpointerواژههای مصوب فرهنگستاندر میانای نگارهای کاربر، پیکان کوچک یا نمادی که با حرکت دادن موشی، بر روی پردۀ نمایش حرکت میکند
pointersدیکشنری انگلیسی به فارسیاشاره گرها، اشارهگر، عقربه، نشان دهنده، شاهین ترازو، عقربک، اشاره کننده، توصیه مفید، نوعی سگ شکار ی، معلم، نشان گیرنده
نشانگر پایهبارpayload pointerواژههای مصوب فرهنگستانمقداری که جایگاه نسبی نخستین بایت پایهبار را نشان میدهد
pointersدیکشنری انگلیسی به فارسیاشاره گرها، اشارهگر، عقربه، نشان دهنده، شاهین ترازو، عقربک، اشاره کننده، توصیه مفید، نوعی سگ شکار ی، معلم، نشان گیرنده