postدیکشنری انگلیسی به فارسیپست، مقام، منصب، شغل، بسته پستی، پستخانه، چاپار، ارسال سریع، سمت، صندوق پست، تعجیل، سیستم پستی، مسند، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن، مسئوليت، موقعیت، پست کردن، بدیوار زدن، اگهی و اعلان کردن
تیرچالposthole/ post holeواژههای مصوب فرهنگستانگودالی که برای قرار دادن بخش انتهایی تیر چوبی و گاه سنگی در زمین حفر میکردند
postدیکشنری انگلیسی به فارسیپست، مقام، منصب، شغل، بسته پستی، پستخانه، چاپار، ارسال سریع، سمت، صندوق پست، تعجیل، سیستم پستی، مسند، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن، مسئوليت، موقعیت، پست کردن، بدیوار زدن، اگهی و اعلان کردن