podدیکشنری انگلیسی به فارسیغلاف، نیام، پوسته محافظ، پوست برونی، قوزه پنبه، پا، تخم دان، تشکیل نیام دادن
potدیکشنری انگلیسی به فارسیگلدان، دیگ، قابلمه، قوری، کتری، دیگچه، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، سبو، هر چیز برجسته و دیگ مانند، در گلدان گذاشتن، در گلدان محفوظ داشتن، در دیگ پختن
سیبزمینیکارpotato planter, potato planting machineواژههای مصوب فرهنگستانماشین یا ابزاری برای قرار دادن سیبزمینی در زیر خاک، در فواصل موردنظر و ردیفهای موازی
potدیکشنری انگلیسی به فارسیگلدان، دیگ، قابلمه، قوری، کتری، دیگچه، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، سبو، هر چیز برجسته و دیگ مانند، در گلدان گذاشتن، در گلدان محفوظ داشتن، در دیگ پختن