کثیف، اسان، احمقانه، جزئي، ناچیز
خلوت
پاتریک، لب را بزیر اویختن، اخم کردن، لب ولوچه را جمع کردن
بوپر، دارای لب و لوچه اویخته
قوری
پوت
صندلی پتکی
صندلی پدری، لگن یا مستراح اطفال
پتچ آموزش دیده
potty
daffy, potty
Pan, potty, socket, tub
footling, jerkwater, pipsqueak, potty
خورشید
لکه دار، پر از لکه، ابرش، ابری، الوده، چند در میان