praysدیکشنری انگلیسی به فارسیدعا می کند، نماز خواندن، دعا کردن، مناجات کردن، بدرگاه خدا استغاثه کردن، درخواست کردن، خواهش کردن، خواستار شدن
محمولpredicate 2, predicatorواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی برای ارجاع به عنصر فعلی در ساختهای فاعل ـ فعل ـ مفعول
فعالیت پیشینpredecessor activity, predecessorواژههای مصوب فرهنگستانفعالیتی زمانبندیشده که بهطور منطقی تعیین میکند فعالیت پسین چه هنگام آغاز میشود یا پایان مییابد