preemptدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش درآمد، باحق شفعه خریدن، به انحصار دراوردن، حق تقدم پیدا کردن، قبضه کردن
preemptsدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش می آید، باحق شفعه خریدن، به انحصار دراوردن، حق تقدم پیدا کردن، قبضه کردن
promptدیکشنری انگلیسی به فارسیسریع، بفعالیت واداشتن، سوفلوری کردن، بر انگیختن، بی درنگ، فوری، عاجل، چالاک، اماده
preemptingدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشاپیش، باحق شفعه خریدن، به انحصار دراوردن، حق تقدم پیدا کردن، قبضه کردن
preemptedدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشاپیش، باحق شفعه خریدن، به انحصار دراوردن، حق تقدم پیدا کردن، قبضه کردن
preemptingدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشاپیش، باحق شفعه خریدن، به انحصار دراوردن، حق تقدم پیدا کردن، قبضه کردن
preemptedدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشاپیش، باحق شفعه خریدن، به انحصار دراوردن، حق تقدم پیدا کردن، قبضه کردن