prenoting
pronating، دمر قرار دادن، بداخل گرداندن، روی چهار دست و پا خم شدن
باردار، حامله، بار دار، ابسته، ابستن
پیش بینی، پیش اندیشه، احساس قبلی نسبت بچیزی، تحذیر، اخطار
چاد باردار