preparatoryدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده سازی، مقدماتی، تدارکی، پستایی، امایشی، مربوط به تهیه یامقدمات
برش آمادگیpreparatory cutting, preparatory fellingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت درختان، نزدیک به پایان دوره، برای باز کردن تاجپوش و ایجاد فضای رشد تاج درختان مادر (seed bearer)
preparatoryدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده سازی، مقدماتی، تدارکی، پستایی، امایشی، مربوط به تهیه یامقدمات
preparatoryدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده سازی، مقدماتی، تدارکی، پستایی، امایشی، مربوط به تهیه یامقدمات