reproachدیکشنری انگلیسی به فارسیسرزنش، ملامت، رسوایی، ننگ، عیب جویی، توبیخ، مذمت، سرکوفت، طعنه، سب، عیب جویی کردن از، سرزنش کردن، طعنه زدن، ملامت کردن، سرکوفت دادن، خوار کردن
پیوند مجاورتیapproach grafting, grafting by approachواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چوپیوند که در آن به دلیل جوش نخوردن پیوندگاه دو گیاه مستقل، پایه و پیوندک نزدیک به هم کاشته میشوند و پس از جوش خوردن، بخش بالایی پایه و بخش پایینی پیوندک قطع میشود
روش گمانهزنی پراکندهisolated pit approachواژههای مصوب فرهنگستانشمار بسیاری گمانة آزمایشی کوچک و پراکنده بر روی محوطهای بزرگ که با نمونهبرداری تصادفی مشخص شده است