25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
proscribed
proscribe
proscribes
prohibitions
embargo
مقاطعة
بیشتر بدانید
قریب
اسنه
sdeign
موشواره
مصب
آدم بد خط
جستوجوی دقیق
proscribing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوعیت، بازداشتن از، تبعید کردن، تحریم کردن، نهی کردن، بد دانستن