مطالعۀ همگروهی آیندهنگرprospective cohort studyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مطالعۀ همگروهی که در آن دو گروه را در زمان حال زیر نظر میگیرند و بیماری آنها را در آینده نیز پیگیری میکنند
ولتاژ تماس احتمالیprospective touch voltageواژههای مصوب فرهنگستانبالاترین ولتاژ تماس که در هنگام بروز نقص احتمال دارد در تجهیزات الکتریکی ایجاد شود
محتملدیکشنری فارسی به انگلیسیapt, contingent, feasible, liable, likely, meretricious, plausible, probable, prospective, uncertain
آیندهدیکشنری فارسی به انگلیسیcoming, comer, future, hereafter, intended, futurity, next, outlook, prospective, prospects, remote, unborn, upcoming