آگهی خدمات عمومیpublic service announcement, public service advertisement/ public service ad, PSA, public information film, PIFواژههای مصوب فرهنگستانپیامهایی در حوزۀ منافع عمومی که ازطریق رسانهها، بدون هزینه، و با هدف بالا بردن آگاهی عمومی و تغییر نگرش مردم پخش میشود
خدمات عمومیpublic serviceواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که دولت یا کارگزاران دولتی به مردم عرضه میکنند
وسیلۀ نقلیۀ همگانیpublic service vehicleواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ نقلیهای برای جابهجا کردن عموم مردم
serviceدیکشنری انگلیسی به فارسیسرویس، خدمت، کار، لوازم، استخدام، نوکری، زاوری، بنگاه، درخت سنجد، وظیفه، یک دست ظروف، اثاثه، تشریفات، کمک، عبادت، نظام وظیفه، یاری، سابقه، سرویس کردن، روبراه ساختن، تعمیر کردن، ماشینیراتعمیر وروغن کاری کردن، وابسته به خدمت