puffedدیکشنری انگلیسی به فارسیپف کرده، پف کردن، چپق یا سیگار کشیدن، منفجر شدن، پف دادن، بلوف زدن، لاف زدن، منفجر کردن، وزیدن
puffedدیکشنری انگلیسی به فارسیپف کرده، پف کردن، چپق یا سیگار کشیدن، منفجر شدن، پف دادن، بلوف زدن، لاف زدن، منفجر کردن، وزیدن
puffedدیکشنری انگلیسی به فارسیپف کرده، پف کردن، چپق یا سیگار کشیدن، منفجر شدن، پف دادن، بلوف زدن، لاف زدن، منفجر کردن، وزیدن