pumpedدیکشنری انگلیسی به فارسیپمپ شده، با تلمبه خالی کردن، با تلمبه باد کردن، تلمبه زدن، سر و گوش آب دادن
مغناطیسسنج نوردمشیoptically pumped magnetometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مغناطیسسنج که شدت میدان مغناطیسی کلی را با استفاده از بسامد تقدیمی اتمهای مغناطیسی در حالت گازی اندازهگیری میکند
pumpedدیکشنری انگلیسی به فارسیپمپ شده، با تلمبه خالی کردن، با تلمبه باد کردن، تلمبه زدن، سر و گوش آب دادن
pumpedدیکشنری انگلیسی به فارسیپمپ شده، با تلمبه خالی کردن، با تلمبه باد کردن، تلمبه زدن، سر و گوش آب دادن