قنطاللغتنامه دهخداقنطال . [ ق ِ ] (اِخ ) نام پادشاه روس است که اسکندر را نوازش کرد و جمیع ممالک خود را بدو داد. (برهان ) (آنندراج ) : چو قنطال روسی که سالار بودشد آگه که گردون بدین کار بود. نظامی (از حاشیه ٔ برهان ).به لشکر چنین گفت
کنتأللغتنامه دهخداکنتأل . [ ک ُ ت َءْل ْ ] (ع ص ) از «ک ت ل » کوتاه و نون زائد است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ج 8 ص 94) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). کوتاه قامت . (آنندراج ). کوتاه قامت و قصیر. (ناظم الاطباء).<b