quipsدیکشنری انگلیسی به فارسیquips، کنایه، طعنه، طنز، گوشه، لطیفه، بذله، طعنه زدن، مزه ریختن، ایهام گفتن
quipدیکشنری انگلیسی به فارسیفریاد زدن، کنایه، طعنه، طنز، گوشه، لطیفه، بذله، طعنه زدن، مزه ریختن، ایهام گفتن
کعب کعبلغتنامه دهخداکعب کعب . [ ک َ ب ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به کلمه ٔ «مال » شود در علم حساب . (از نفایس الفنون ).