مسابقۀ دانستنیهاquiz show, quiz programواژههای مصوب فرهنگستانمسابقهای تلویزیونی که در آن میزان اطلاعات عمومی یا تخصصی شرکتکنندگان با طرح پرسشهایی سنجیده میشود
برابردیکشنری فارسی به انگلیسیabreast, break-even, co-ordinate, coequally, coordinate, homo-, equal, equi-, equivalent, horizontal, identical, iso-, level, match , peer, quid pro quo, quits, square, up
acquitsدیکشنری انگلیسی به فارسیتبرئه می شود، تبرئه کردن، روسفید کردن، برطرف کردن، ادا کردن، از عهده برامدن، انجام وظیفه کردن، پرداختن و تصفیه کردن، ادای نمودن، برائت کردن