رادیکالradical2واژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یک مولکول دارای یک یا چند الکترون زوجنشده که معمولاً عمر کوتاهی دارد و بسیار واکنشپذیر است متـ . رادیکال آزاد free radical
یون رادیکالradical ionواژههای مصوب فرهنگستانمولکولی که الکترون زوجنشده دارد و درعینحال دارای بار منفی کامل است
رادیکال پوچتوانnilpotent radicalواژههای مصوب فرهنگستانزیرگروه تولیدشده با همۀ زیرگروههای نرمال پوچتوان یک گروه دلخواه
radicalدیکشنری انگلیسی به فارسیافراطی، رادیکال، ریشه، اصل، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیان، ریشگی، سیاست مدار افراطی، بن رست، علامت رادیکال، قسمت اصلی
radicalدیکشنری انگلیسی به فارسیافراطی، رادیکال، ریشه، اصل، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیان، ریشگی، سیاست مدار افراطی، بن رست، علامت رادیکال، قسمت اصلی