رغشلغتنامه دهخدارغش . [ رَ ] (ع مص ) فتنه انگیختن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تباهی وارد آوردن ، گویند: لاترغش علینا؛ فتنه مینگیز برما و تباهی مریز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
rougesدیکشنری انگلیسی به فارسیروژها، سرخاب، غازه، گرد زنگ اهن، خیط و پیت کردن، سرخاب زدن، سرخاب مالیدن