rangedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدوده، در صف اوردن، اراستن، میزان کردن، سیر و حرکت کردن، تغییر کردن، مرتب کردن
کوبجتramjet, athodyd, aerothermodynamic duct, ramjet engineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موتور جت هوادَمشی (airbreathing)، شبیه به موتور جت توربینی، که فاقد فشردهساز یا توربین است
کوبجت اَبَرصوتیsupersonic combustion ramjet, scramjetواژههای مصوب فرهنگستانپیشرانۀ کوبجت که در آن احتراق در جریان هوایی با سرعت اَبَرصوت صورت میگیرد
کوبجت توربینیturbo-ramjetواژههای مصوب فرهنگستانپیشرانهای مرکب از توربینجت و کوبجت که در هواپیماهای اَبَرصوتی بهکار میرود