دلیلتراشیrationalizationواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی که در آن فرد برای رفتار نامطلوب خود توجیهی ظاهراً منطقی ارائه میکند
توجیهدیکشنری فارسی به انگلیسیaccount, apologia, justification, raison d'être, rationalization, vindication, warrant