برش رسیدهmature cutting/ harvesting cutting/ hravest cuttingواژههای مصوب فرهنگستانقطع و برداشت درختان قابلفروش یا رسیده در برش میانی یا نهایی
خلاش گنبدیraised bogواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خلاش با سطح مقطع کمعمق گنبدیشکل بهطوریکه سطح خلاش، دستکم در مرکز، از سطح معمولی آب زیرزمینی بالاتر باشد
ماسهکندگیraised sandواژههای مصوب فرهنگستانبرجستگیهای حجیم و نامنظم با ظاهر شکسته در سطح پایینی قطعۀ ریختگی که عموماً به دلیل انبساط ماسه یا کوبش ناکافی آن به وجود میآید
روسپیدلغتنامه دهخداروسپید. [ س ِ ] (ص مرکب ) کسی که سرافراز باشد بخوبی کاری که کرده است . روسفید : شبی دارم سیاه از صبح نومیددرین شب روسپیدم کن چو خورشید. نظامی .دو پروانه بینم درین طرفگاه یکی روسپید است و دیگر سیاه . <p clas