پیرامیدلغتنامه دهخداپیرامید. (فرانسوی ، اِ) هرم . || (اِخ ) از این کلمه بصورت جمع اهرام مصر مرادست . رجوع به اهرام شود.
رمثلغتنامه دهخدارمث . [ رَ ] (ع مص ) اصلاح کردن چیزی . (منتهی الارب ). اصلاح کاری . (از اقرب الموارد). || مالیدن به دست . (منتهی الارب ). مسح کردن به دست . || رمث چیزی ؛ دزدیدن آن . || رمث چیزی به چیزی ؛ به هم درآمیختن آنها. (از اقرب الموارد).