receiverدیکشنری انگلیسی به فارسیگیرنده، دریافت کننده، دستگاه گیرنده، پذیرنده، متصدی دریافت، خریدار مال دزدی
receiveدیکشنری انگلیسی به فارسیدريافت كردن، گرفتن، پذیرفتن، دریافت کردن، رسیدن، بدست اوردن، پذیرایی کردن از، جا دادن، وصول کردن، ستاندن
معیاردیکشنری فارسی به انگلیسیbench mark, canon, check, criterion, gauge, measure, norm, received, scale, standard, test, touchstone, unit, yardstick