reciprocatedدیکشنری انگلیسی به فارسیمتقابل، معامله بمثل کردن، دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، جبران کردن
reciprocateدیکشنری انگلیسی به فارسیمتقابل، معامله بمثل کردن، دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، جبران کردن