reactدیکشنری انگلیسی به فارسیواکنش نشان می دهند، واکنش نشان دادن، عکس العمل نشان دادن، واکنش کردن، تحت تاثیر واقع شدن
افزاربندیrig 1واژههای مصوب فرهنگستانآمادهسازی و اتصال دکلها و بادبانها و جرثقیلها و دیگر تجهیزات برای انجام عملیات
rectifiersدیکشنری انگلیسی به فارسییکسو کننده ها، یکسو کننده، یکسوساز، اصلاح کننده، راستگر، وسیله اصلاح، اسباب تقطیر
rectifiersدیکشنری انگلیسی به فارسییکسو کننده ها، یکسو کننده، یکسوساز، اصلاح کننده، راستگر، وسیله اصلاح، اسباب تقطیر