reactedدیکشنری انگلیسی به فارسیواکنش نشان داد، واکنش نشان دادن، عکس العمل نشان دادن، واکنش کردن، تحت تاثیر واقع شدن
rectifiersدیکشنری انگلیسی به فارسییکسو کننده ها، یکسو کننده، یکسوساز، اصلاح کننده، راستگر، وسیله اصلاح، اسباب تقطیر
rectifiersدیکشنری انگلیسی به فارسییکسو کننده ها، یکسو کننده، یکسوساز، اصلاح کننده، راستگر، وسیله اصلاح، اسباب تقطیر