احتراق پرسوختrich combustion, rich burnواژههای مصوب فرهنگستاناحتراقی که در آن میزان اکسیدکننده کمتر از اندازۀ لازم برای سوختن کامل مواد کربنی است
سرخگویچهerythrocyte, red blood cell, red blood corpuscle, red cell, red corpuscleواژههای مصوب فرهنگستانیاختهای بیهسته و زردرنگ و دوکاو که حاوی هموگلوبین است و یکی از اجزای خون محیطی به شمار میآید
بالارَسreach stackerواژههای مصوب فرهنگستانخودروِ بارکش با تجهیزاتی برای بلند کردن و روی هم چیدن و جابهجایی همزمان چند بارگُنج
محدودۀ دسترسیarm's reachواژههای مصوب فرهنگستانفضایی پیرامون یک سامانۀ الکتریکی که در آن فرد میتواند بدون نیاز به ابزار خاص، به سامانه دسترسی داشته باشد
shredsدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق ها، تکه، پاره، ذره، خرده، سرتکه پارچه، پاره کردن، بریدن، باریک بریدن