پرداخت 2retouch, retouche (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاندستکاری عکس بعد از ظهور برای بهتر کردن کیفیت آن
چرتیلغتنامه دهخداچرتی . [ چ ُ] (ص نسبی ) منسوب به چرت . کسی که چرت میزند. (ناظم الاطباء). چرت زننده . آنکه همواره در حال چرت زدن است .
رطبلغتنامه دهخدارطب . [ رَ ] (ع مص ) سپست تر خورانیدن ستور را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سپست دادن . (دهار). || سپست درودن . (تاج المصادر بیهقی ). || رطب خورانیدن قوم را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).