requestدیکشنری انگلیسی به فارسیدرخواست، تقاضا، خواست، خواهش، طلب، ابرام، درخواست کردن، طلبیدن، خواهش کردن، طلب کردن، خواستار شدن، تمنا کردن، تقاضا کردن
richestدیکشنری انگلیسی به فارسیثروتمندترین، غنی، دولتمند، توانگر، گرانبها، حاصلخیز، فاخر، با شکوه، نفیس، پر پشت، زیاده چرب یا شیرین، بانوا