لغتنامه دهخدا
رفل . [ رَ ] (ع مص ) پر کردن چاه را از آب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خرامیدن و دامن کشان رفتن و با اهتزاز رفتن یعنی برداشتن دست را باری و فروکردن آن را باری دیگر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رَفَلان . (منتهی الارب ). خرامیدن . (المصادر زوز