لغتنامه دهخدا
راست راست . (ق مرکب ) دور از خمیدگی . نهایت مستقیم و آخته . بی کجی . || در تداول عامه بی پروا، بی اعتنا، آشکار، علنی . و در ترکیبات زیر بدین معانی آید:- راست راست رفتن و برگشتن ؛ برای انجام دادن کاری سرسری و بدون دقت و اعتنا رفتن و بی نتیجه برگشتن