reinstateدیکشنری انگلیسی به فارسیبازگرداندن، تثبیت کردن، دوباره گماشتن، دوباره بر قرار کردن، از نو به مقام اولیه خود رساندن
reinstatedدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی شد، تثبیت کردن، دوباره گماشتن، دوباره بر قرار کردن، از نو به مقام اولیه خود رساندن
reinstatedدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی شد، تثبیت کردن، دوباره گماشتن، دوباره بر قرار کردن، از نو به مقام اولیه خود رساندن