مقداری، نقل کننده، بازگو گر
بازرس
ریدر
مربوط، وابسته، مقارن، منتسب، منسوب، خودمانی
مربوط بودن، باز گو کردن، گزارش دادن، شرح دادن، نقل کردن، گفتن
باز کردن
مقررات، نقل کننده، بازگو گر
relater
narrator, relater, teller