واپسزنی آغازینprimary repression, primal repressionواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریة روانکاوی، مرحلة اول واپسزنی که در آن از ورود افکار مرتبط با آرزوهای غریزی از ناخودآگاه به خودآگاه جلوگیری میشود
فرونشانی 2repression 1, repressingواژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از رونویسی یا ترجمه در نتیجۀ اتصال فرونشان به ورزگر
خودداریدیکشنری فارسی به انگلیسیcomposure, discipline, failure, forbearance, patience, refusal, repression, reserves, restraint, self-discipline, self-possession, self-restraint
فرونشانی فروگشتهایcatabolite repressionواژههای مصوب فرهنگستانکاهش یا توقف ساخت زیمایههای دخیل در فروگشت قندهایی مانند لاکتوز و آرابینوز با حضور گلوکوز
واپسزنی آغازینprimary repression, primal repressionواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریة روانکاوی، مرحلة اول واپسزنی که در آن از ورود افکار مرتبط با آرزوهای غریزی از ناخودآگاه به خودآگاه جلوگیری میشود