reproduceدیکشنری انگلیسی به فارسیتکثیر، دوباره ساختن، تکثیر کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، چاپ کردن، باز عمل آوردن
تولیدمثل کردنreproduceواژههای مصوب فرهنگستانبه وجود آمدن جاندار فرزند از جاندار والد به طریقۀ جنسی یا غیرجنسی متـ . زادآوری کردن، زاد آوردن
reproducesدیکشنری انگلیسی به فارسیبازتولید می کند، دوباره ساختن، تکثیر کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، چاپ کردن، باز عمل آوردن
reproducesدیکشنری انگلیسی به فارسیبازتولید می کند، دوباره ساختن، تکثیر کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، چاپ کردن، باز عمل آوردن
reproducersدیکشنری انگلیسی به فارسیپخش کننده ها، فرااورگر، فرااور، دوباره تولید کننده، تکثیر کننده، تجدید کننده