احتراق پرسوختrich combustion, rich burnواژههای مصوب فرهنگستاناحتراقی که در آن میزان اکسیدکننده کمتر از اندازۀ لازم برای سوختن کامل مواد کربنی است
نقش نواریrib shape, ribs, rib patternواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نقش رویه که متشکل از نوارهای موازی است
سرخگویچهerythrocyte, red blood cell, red blood corpuscle, red cell, red corpuscleواژههای مصوب فرهنگستانیاختهای بیهسته و زردرنگ و دوکاو که حاوی هموگلوبین است و یکی از اجزای خون محیطی به شمار میآید
respectدیکشنری انگلیسی به فارسیتوجه، احترام، رابطه، نسبت، حرمت، حیث، عزت، رجوع، تکریم، بزرگداشت، حیثیت، احترام گذاشتن به، محترم داشتن، بزرگداشتن
respectدیکشنری انگلیسی به فارسیتوجه، احترام، رابطه، نسبت، حرمت، حیث، عزت، رجوع، تکریم، بزرگداشت، حیثیت، احترام گذاشتن به، محترم داشتن، بزرگداشتن