پرچ مازهkeel rivetواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پرچهایی که زبرباریکهها (garboard strakes) را به مازه متصل میکند
پیشبینی رودخانهriver forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی آبدهی یا حالت مورد انتظار در یک زمان معین یا پیشبینی حجم کل شارش در یک یا چند نقطۀ رودخانه در یک بازۀ زمانی معین
رودخانة بکرwild riverواژههای مصوب فرهنگستانتمامی یا بخشی از یک رودخانه که مطابق با قانون «رودخانههای خوشمنظر و بکر» بکر و ناآلوده اعلام شده است و از آن بهرهبرداری نمیشود و دسترسی به آن تنها از کورهراه میسر است
reviewدیکشنری انگلیسی به فارسیمرور، خلاصه، تجدید نظر، مجله، بازدید، نشریه، رژه، عقیده، مرور کردن، دوره کردن، سان دیدن، بازدید کردن، انتقاد کردن، مقالات انتقادی نوشتن
reviewدیکشنری انگلیسی به فارسیمرور، خلاصه، تجدید نظر، مجله، بازدید، نشریه، رژه، عقیده، مرور کردن، دوره کردن، سان دیدن، بازدید کردن، انتقاد کردن، مقالات انتقادی نوشتن