نقشۀ عکسبازنگریستهphoto-revised mapواژههای مصوب فرهنگستاننقشۀ عارضهنگاشتی یا مسطحاتی که با روشهای تصویرسنجشی بازنگری شده است
reviseدیکشنری انگلیسی به فارسیتجدید نظر، اصلاح کردن، تجدید نظر کردن، اصلاح نمودن، دوباره چاپ کردن، حک و اصلاح کردن، تفتیش کردن
روز تا روزلغتنامه دهخداروز تا روز.(ق مرکب ) روزهای پیاپی . روزهای متوالی : روز تا روز از این قرار نگشت کارگر بود چون ز کار نگشت .نظامی .