richestدیکشنری انگلیسی به فارسیثروتمندترین، غنی، دولتمند، توانگر، گرانبها، حاصلخیز، فاخر، با شکوه، نفیس، پر پشت، زیاده چرب یا شیرین، بانوا
richestدیکشنری انگلیسی به فارسیثروتمندترین، غنی، دولتمند، توانگر، گرانبها، حاصلخیز، فاخر، با شکوه، نفیس، پر پشت، زیاده چرب یا شیرین، بانوا
ثروتدیکشنری فارسی به انگلیسیaffluence, asset, fortune, gold, lucre, mammon, means, money, possessions, resources, riches, richness, silver, wealth
richestدیکشنری انگلیسی به فارسیثروتمندترین، غنی، دولتمند، توانگر، گرانبها، حاصلخیز، فاخر، با شکوه، نفیس، پر پشت، زیاده چرب یا شیرین، بانوا