نمایش آیینیritual theatre, ritual plays, ritual dramaواژههای مصوب فرهنگستاننمایشی منطبق بر مراسم و آیینها و سنتها
آیین تدفینmortuary ritual, mortuary riteواژههای مصوب فرهنگستانمراسمی آیینی و نمادین که شرکتکنندگان در حین تدفین درگذشتگان و پس از آن به جا میآوردند
نمایش آیینیritual theatre, ritual plays, ritual dramaواژههای مصوب فرهنگستاننمایشی منطبق بر مراسم و آیینها و سنتها
ritualizingدیکشنری انگلیسی به فارسیتصدیق کردن، رسمی و تشریفاتی کردن، شعائر دینی رابجا اوردن، قائل به تشریفات شدن
ritualizingدیکشنری انگلیسی به فارسیتصدیق کردن، رسمی و تشریفاتی کردن، شعائر دینی رابجا اوردن، قائل به تشریفات شدن