ریوینگ، جدا کردن، ترکیدن، شکافتن
نوعی پرچزنی که اتصال را ضدآب میکند
اصلاح کردن، ربودن، بزور بردن، غارت کردن، ترکیدن، منتزع شدن
رئوف، از تنگنا یا جای باریکی گذشتن، نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
چاقو
رونویسی
غرق شدن
رانندگی، محرک
سرگردان
مشروط، تعبیه کردن، تدبیر کردن
تلاش، مجاهد
بینشیدن