رموانلغتنامه دهخدارموان . [ رَ م َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رمه بان . صاحب فرهنگ شعوری آرد: بمعنی چوپان است و آن مرکب است از رمه و وان یا بان ، و «ه » در ترکیب حذف شده است .
پرمایونلغتنامه دهخداپرمایون . [ پ َ ] (اِخ ) آن ماده گاو بود که فریدون را شیر میداد و پرورد. (فرهنگ اسدی ).مهرگان آمد جشن ملک اَفریدوناآن کجا گاو نکو بودش پرمایونا. دقیقی .و رجوع به پرمایه و برمایون شود.