روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
رویۀ ریشهroot faceواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از رویۀ شیار که داخل ریشۀ اتصال قرار دارد متـ . پاشنه land
فرابَر رورومسافریro-ro/vehicle/passenger ferry, ro-ro/passenger ferryواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که همزمان قادر به جابهجایی مسافر و خودروِ با مسافر یا بدون مسافر و بارهای رورو است
یاختۀ استوانهایrod cell, rod, retinal rodواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو نوع یاختۀ حساس به نور در شبکیۀ چشم که برای دید در تاریکی ضروری است
تجاوز به همسرmarital rape, spousal rape, wife rapeواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه کنش جنسی توسط همسر فرد بدون رضایت او
troopدیکشنری انگلیسی به فارسیسرباز، دسته، گروه، خیل، عده سربازان، استواران، فراهم کردن، گرد اوردن، فراهم امدن، دسته دسته شدن، رژه رفتن