روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
رویۀ ریشهroot faceواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از رویۀ شیار که داخل ریشۀ اتصال قرار دارد متـ . پاشنه land
آهنگ اوجگیریrate of climb, climb rate, rate of ascent, ROC, r/cواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تغییر در افزایش ارتفاع هواگرد بر حسب متر یا پا بر دقیقه متـ . آهنگ صعود
کارایی اوجگیری در مسیرen route climb performanceواژههای مصوب فرهنگستانکارایی هواگرد در هنگام اوجگیری یا کاهش ارتفاع در شرایطی که یکی از دو موتور یا دو موتور از سه موتور در وضع خطرناک قرار گیرند
rootدیکشنری انگلیسی به فارسیریشه، پایه، اصل، عنصر، بنیاد، بنیان، بن، فرزند، اساس، اصول، بنه، سر چشمه، زمینه، ریشه کن کردن، داد زدن، از عددی ریشه گرفتن، ریشه دار کردن، پوزه بخاک مالیدن