rovedدیکشنری انگلیسی به فارسیرفته، راهزنی دریایی کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، اواره شدن، گردش کردن، ول گردیدن
شیاردارsulcate, furrowed, groovedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهانی که بخشهایی از آنها دارای فرورفتگیهای باریک و بلند یا شیارکهای (fissures) کمعمق یا مجراهای (channels) باز است