اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
rousingدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک، از خواب بیدار شدن، رم دادن، حرکت دادن، بهم زدن، بهیجان در اوردن، خونکسی را بجوش اوردن
خط تکپایانهtrough routingواژههای مصوب فرهنگستانخطی که از پایانۀ مبدأ شروع میشود و پس از عبور از مرکز شهر و طی مسیر پیرامونی به مسیر اولیه و در انتهای مسیر به پایانۀ مبدأ برمیگردد
مسیردهی پویاdynamic routingواژههای مصوب فرهنگستانروند دائمی تصحیح مسیرها باتوجهبه تقاضا در سامانههای حملونقل تقاضامدار
مسیرگردانی 1alternate routingواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی دستگاه سودهی در ایجاد مسیر بهسوی دستگاه دیگر ازطریق دو یا چند گروه مداری
مسیرگزینی 1route selection, routing 2واژههای مصوب فرهنگستانتعیین مسیری که بستک داده از مبدأ تا مقصد انتقال طی میکند
خط تکپایانهtrough routingواژههای مصوب فرهنگستانخطی که از پایانۀ مبدأ شروع میشود و پس از عبور از مرکز شهر و طی مسیر پیرامونی به مسیر اولیه و در انتهای مسیر به پایانۀ مبدأ برمیگردد
درزگیری ۱groutingواژههای مصوب فرهنگستانریختن یا تزریق ملاطها یا پیوندههایی مانند قیر یا دوغاب سیمان یا چسب شیمیایی یا مواد اپوکسی در داخل سطح روسازی یا سازه یا مواد طبیعی، مانند شکاف طبیعی یک سنگ